نسبت مردم با انقلاب اسلامی ایران از سه دیدگاه- نوشته علیرضا اعلم
بسم الله الرحمن الرحیم
نسبت مردم با انقلاب اسلامی ایران از سه دیدگاه
استاد : آقای دکتر حسینی
دانشجو : علیرضا اعلم
تحولات تاریخی :
در طول تاریخ ایرانیان همواره در مقابل زورگوئی و ستمگری ایستاده اند. بعد از اسلام ، اعتقادات دینی و باورهای برگرفته از تعالیم ائمه ی معصومین علیهم السلام این حضور را جدی تر و گسترده تر کرده است. مردم ایران همواره در مقابل استبداد و استکبار ، چه داخلی و چه خارجی ، قدعلم کرده اند و مبارزات انقلابی آنان الهام بخش دیگر ملل بوده است . حرکتهای مبارزه طلبانه ای نظیر سربداران ، نهضت جنگل و قیام مشروطه از این دست است . این حرکتها در مقابل متجاوزین یا حکام مستبدی روی داده که پایه های استبداد و دنیا طلبی خود را بر دوش مردم قرار داده اند . موقعیت استراتژیک ایران و غنای منابع مادی و معنوی آن ، همواره توجه استعمار گران خارجی را به این قطعه از زمین معطوف داشته است.در مقابل حضور مردمی در عرصه دفاع و استعمار ستیزی نیز به موازات حضور بیگانگان اوج و شدت گرفته است . قیام تنگستان و در نهایت انقلاب اسلامی که در سال 1357 به پیروزی رسید از این قسم است . اگرچه مطابق نظریه های جامعه شناسی ، علل انقلاب ها ،مواردی چون ، آرمان گرایی ، آزادی خواهی و انگیزه های سیاسی تلقی شده اند ولی به عقیده ی بسیاری از صاحب نظران انقلاب اسلامی ماهیتی منحصر به فرد و خاص دارد .
انقلاب اسلامی ریشه در اندیشه ی دینی و اسلامی داشته است ، چه از حیث بروز و چه از حیث انگیزه و شیوه های مبارزه . می توان ریشه ی این تفکر انقلابی را در نهضت کربلا جستجو کرد . در هر صورت زبانه ای که در طول تاریخ مبارزاتی مردم ایران شکل گرفت از خرداد 1342 وارد مرحله ی جدیدی شد ودر نهایت تحت رهبری امام خمینی (ره) و پس از شهادت ده ها هزار شهید در سپیده دم بهمن ماه 1357 به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد . تنها بیست ماه از عمر انقلاب نگذشته بود که استکبار جهانی و دنیای غرب که ژاندارم خود را در منطقه از دست داده بودند و منافع خود را به سبب ویژگی های انقلاب اسلامی در خطر می دیدند به تحریک صدام حسین پرداختند و جنگی نا خواسته را بر این کشور و انقلاب تحمیل کردند .
همانطور که در طول دوره ی انقلاب مردم نقش اساسی را ایفا نمودند ، این بار نیز حضور مردمی بویژه جوانان همراه با اطاعت از رهبری امام خمینی (ره) توطئه هارا ناکام گذارد و در شهریور ماه 1367 ، بعد از هشت سال دفاع و اهداء صدها هزار شهید ، جنگ با ناکامی و شکست اهداف استکبار جهانی به پایان رسید .
بعد از این اما در پی شکست تهاجم نظامی ، تهاجم و شبیخون فرهنگی آغاز شد . اگر چه مردم به سبب نگاهشان به الهی بودن انقلاب همواره در صحنه بوده اند و خود را همواره مکلف به دفاع از آن دانسته اند ، اما انقلاب اسلامی ریزش ها و در عین حال رویش های را شاهد بوده است . با این حال برآیند این دو به شکلی بوده که همواره رابطه ی تنگاتنگ اکثریت مردم و بویژه جوانان با انقلاب و نظام حفظ گردیده است .
ساختار گرایی :
در عرصه ی ساختار اما انقلاب اسلامی همچنان نمادی از پیوند محکم بین مردم ونهاد های حکومتی بوده است . از بدو پیروزی انقلاب ، این حضور مردم بوده است که به پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار آن و نیز تصویب قانون اساسی و شکل گیری ساختار قدرت در این کشور ختم شده است . اگر چه رهبری امام خمینی (ره) با حضور گسترده ی مردم به شکلی معنوی تحقق یافت اما بعد از رحلت ایشان ، رهبری که عالی ترین مقام حکومتی کشور است و به ولایت فقیه تعبیر می شود با رای منتخبین مردم در مجلس خبرگان ، انتخاب می شود .
رییس جمهور به عنوان دومین فرد مسئول ومقام عالی کشور با رای مستقیم مردم انتخاب می شود . مجلس شورای اسلامی نیز با انتخاب نمایندگان به وسیلهی مردم شکل می گیرد . اگر چه در شکل گیری چار چوب انتخاب و تشکیل قوه ی قضاییه و شورای نگهبان و نهادی چون سازمان صدا و سیما روالی متفاوت جاری است اما از آنجا که رهبری به شکل غیر مستقیم منتخب مردم است ، می شود گفت در این موارد نیز رابطه ی مردم و ساختار حکومت لحاظ می شود . این ساختار باگذشت بیش از 36 سال از عمر انقلاب همچنان با اقتدار پا بر جاست . البته زمزمه هایی برای تغییر این روند به گوش رسیده است اما هنوز در حد نظریه و شعار باقی است .
کارکرد گرایی :
مطابق نظریه های جامعه شناسی موجود هماهنگی کارکردی از جمله عوامل بقای انقلاب ها و ناهماهنگی کارکردی از سبب های افول آن قلمداد شده اند . اگر چه همانطور که گفته شد ماهیت این انقلاب ، به لحاظ الهی بودن و منحصر به فرد بودن متفاوت است ولی به فرض صحت این نظریه ها باز می توان اقتدار آن را پا برجا یافت .
چه در دوران انقلاب و چه در دوران هشت ساله ی تجاوز نظامی وچه در دوران شبیخون فرهنگی و حتی روزگار فعلی که اوج فتنه گری و تهاجم همه جانبه ی فرهنگی از کانال های متعدد ، بویژه امپراطوری رسانه ای غرب بوده است ، می توان اوج هماهنگی کارکردی را در رابطه ی بین مردم و انقلاب اسلامی مشاهده کرد . تلاش رسانه ای و توطئه های پی در پی غرب نتوانسته است مانع از ولادت کودک علم در ایران گردد . اگر چه این کودک در آغازین سالهای حیات است اما دور نمای موفق آن خواب را بر اهل استعمار حرام کرده است . درست به همین خاطر است که تمام توان خود را در عرصه های مختلف برای قتل این کودک بکار گرفته اند .این بار اگرچه تهاجم های فرهنگی و رسانه ای غرب ریزش های چشم گیری را در پی داشته اما رویش ها همچنان استحکام وافتدار نظام را حفظ کرده اند .
در عرصه ی جهانی نیز انقلاب اسلامی موفق عمل نموده است . از شکل گیری محور مقاومت تا خیزش های مردمی دنیای اسلام را می توان نشانه ی هماهنگی کارکردی انقلاب در عرصه ی جهانی دانست