دانشجویان ارتباطات دانشگاه صدا و سیما

۱۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

تحلیل نسبت مردم با انقلاب اسلامی ایران

 

انقلاب اسلامی ایران که در 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید،دارای ریشه ها و بنیانهایی بود که برای درک عمق این انقلاب باید به آنها توجه نمود.در این مقاله نسبت مردم با این انقلاب یا در واقع مردمی بودن آن را از سه جنبه تحولات تاریخی،ساختارگرایی و کارکردگرایی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

1.تحولات تاریخی:

میتوان اولین جرقه و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود.در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم،در انتقاد به لایحه انجمن‌های ایالتی وولایتی  آن را نیز خلاف قوانین اسلام سخنرانی کرده بودند، ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. هنوز چند ساعت از این حادثه نگذشته بود که مردم انقلابی شهر قم  به حمایت از رهبرشان به خیابانها آمدند. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد. رژیم شاه برای سرکوب تظاهرات مردم به اسلحه روی آورد. در این روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند.

هنگامی که مامورین شاه، امام را ازقم به تهران می آوردند، در بین راه یکی افسران بلندپایه شاه از امام پرسید: میخواهی چکارکنی؟چه هدفی را دنبال میکنی؟ امام بدون هیچ ترسی جلوی این افسربلندپایه فرمودند: بیرون کردن شاه،تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و رسیدن پرچم به دست صاحب اصلیش. آن افسر پرسید: باکدام سرباز؟! امام فرمودند:فرزندان من درون قنداقه هستند!

در فاصله 15 ساله سال 1342 تا 1357،مردم انقلابی ایران با ریختن به خیابانها بر خلاف اعلام حکومت نظامی توسط رژیم شاه،پخش اعلامیه های امام بین مردم و مبارزاتی از این قبیل نشان دادند که انقلاب اسلامی ایران برخلاف برخی کشورها،نه بر پایه کودتای نظامی،بلکه کاملا مردمی بود.گرچه نظامیان در روزهای واپسین پیروزی انقلاب به صف مردم پیوستند که نمونه آن بیعت همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در روز 19 بهمن 1357 بود.

2.ساختارگرایی:

در حکومت اسلامى، برخى امور مربوط به ساختار حکومت، ثابت و پایدار، و بعضى دیگر شناور و انعطاف‏پذیر است؛ مثلاً حکومت اسلامى، حکومتى ولایى است و باید فرد معصوم و یا نزدیک ترین شخصیت از نظر علم، تقوا، کیاست و توانایى به معصومان (ع)، در رأس آن باشد.«محتوا» در نظام اسلامى نیز بر اساس احکام و تعالیم دین است و در مباحات و یا مسائلى که فرضاً دین ساکت بوده و حکم الزامى خاصى ندارد، حکومت اسلامى، مى‏تواند قوانینى متناسب با مصالح اجتماعى وضع کند.

روحانیون از همان ابتدای جرقه های انقلاب امام را همراهی می کردند و پس از انقلاب نیز نقش مهم و بارزی در تعلیم معارف اسلامی و شناساندن دین مبین اسلام به مردم ایفا کردند.اساسا برپایی امور دین اسلام در جامعه نیازمند برپایی حکومت اسلامی است و بدیهی بود که با وجود خفقان در رژ‍یم طاغوت،اجرای احکام و قوانین اسلامی که برای سعادت انسانها وضع شده بطور کامل ممکن نبود.

3.کارکردگرایی:

همانطور که پیش از این ذکر شد،نقش و کارکرد مردم در انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران قابل انکار نیست.به فاصله چند ماه پس از پیروزی انقلاب،مردم ایران در رفراندوم برقراری حکومت جمهوری اسلامی شرکت کردند و با قاطعیت بیش از 98 درصد به آن رأی آری دادند.نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا رویکرد مردم مداری و مردم سالاری را پیش گرفته تا دموکراسی در جامعه برقرار شود.بطوریکه در این نظام،رئیس جمهور و نمایندگان مجلس با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند.همچنین مردم نمایندگانی را برای مجلس خبرگان رهبری بر می گزینند که نقش اساسی انتخاب و نظارات بر اعمال و اقدامات رهبر جمهوری اسلامی ایران را دارند.پس باز هم مردم بطور غیرمستقیم در انتخاب رهبر جامعه اسلامی نیز نقش دارند.پس در اینجا اهمیت مشارکت سیاسی مردم در تعیین سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص میشود.مردم در این نظام برخلاف برخی کشورها از جمله آمریکا،سرمایه اجتماعی حکومت هستند.

طراحان کاهش سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی ایران از طریق افزایش تحریم ها و عملیات روانی، کاهش قدرت  حاکمیت را هدف گرفته اند. دشمنان در این زمینه،در پی کاهش حمایت های مردمی از سیاست های حاکمیت و ایجاد تعارض میان مسئولان نظام هستند.در چنین فضایی،مشارکت حداکثری به مفهوم وجود بستر لازم برای تأثیرگذاری مردم جامعه در روند تصمیم گیری است و این پیام را به ناظران خارجی می دهد که با وجود ادعاهای رسانه ای غرب، مردم بر این باورند که می توانند مطالبات خود را در ساختار سیاسی موجود دنبال کنند.

در انتها،ذکر این مطلب ضروری است که مشارکت سیاسی روندی دو سویه است، زیرا از یک طرف دولتمردان از  حمایت های مردمی برای پیشبرد تصمیمات خود بهره می برند و از سوی دیگر، جامعه بطور غیر مستقیم در اداره امور کشور مشارکت می کند.میزان و نوع مشارکت مردم در انتخابات، بر نوع، شدت و جهت سیاست های دفاعی قدرت های فرامنطقه ای در قبال جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است. از طرفی، تحقق مشارکت حداکثری به قوام بخشی سیاست های اصولی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران منجر می شود.

 

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۱۳
مسعود وثوقی

بنام خدا

مردم ایران ، انقلاب ایران

نسبت مردم و انقلاب اسلامی با سه رویکرد تاریخی ،ساختارگرایی و کارکردگرایی

سیر تاریخی

رمز پیروزی حرکت امام خمینی(ره) روشنگری مردم وسپس بسیج عمومی بود کلام حق امام که از نفس حقش نشات می گرفت بر اعماق جان و دل مردم می نشست چنانکه مردم جانشان رادر کف دست گرفته و در اعتراض به دوران رژیم سابق به خیابان ها آمدند وآن شگفتی ها را خلق کردند آن مردم را که می توان گفت نسل اول انقلاب بودند به همراه امام (ره) باعث بوجود آمدن انقلاب اسلامی شدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند. آنان را می توان فداکارترین مجموعه وفادار به آرمانهای انقلاب نام نهاد، که در دشوارترین روزهای انقلاب مدیریت جامعه را به عهده گرفته وبرغم چالشها و توطئه های گوناگون موفق شدند انقلاب را از مسیر انحراف نجات دهند آنها یک نقش مهم دیگری هم بر عهده داشتند وآن اینکه توانستند نسل دومی را تربیت کنند که بتوانند در بحران های بعد انقلاب که از طرف دشمنان بی شمار بر این نظام تحمیل می شد به خوبی کشورمان را اداره کنند کسانی که موتور حرکت انقلاب اسلامی بودند و جنگ تحمیلی را اداره کردند و با کمترین امکانات توانستند بر ارتش مزدور صدام پیروز شوند وحماسه های جاودانه ای از خود به یادگار بگذارند. و در واقع نسل انقلاب و جنگ نام گرفتند. کسانی که تجربه پیروزی انقلاب را دارند و با تجربه جنگ وارد میدان سازندگی شدند. اما نبایستی از نسل سوم انقلاب غفلت کنیم کسانی که تجربه قبل انقلاب را ندارند و تجربه انقلاب و جنگ را نیز ندارند، با وجود آن همانطور که در سال های گذشته به کرار دیده شده در تمامی عرصه ها پا به میدان گذاشته  و هر زمان که دیده اند انقلاب و اسلام در خطر است با بصیرت تمام به میدان می آیند و عظمتی دیگر را خلق میکنندواضح و مشحص است تازمانی که آرمانها و ارزشهای مقبول امام به نسل های آتی منتقل گردد فاصله ای بین نسل انقلاب اسلامی و نسل بعد از آن نخواهد افتاد. بنابراین اگر نسل فردا از عوامل و علل انقلاب و شخصیت و مبارزات امام آگاه شوند انقلاب اسلامی با تمام ویژگیهایش همواره در دل نسل ها پویا و زنده می ماند چرا که رمز بقای نسل انقلاب اسلامی، ایستادگی بر ارزشها و آرمانهایی است که در منطق امام خمینی وجود داشت.

ساختارگرایی

یکی از مهمترین علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران، وجود حکومت استبدادی پادشاهی و بی اعتنایی و حتی مخالفت آن حکومت با اعتقادات مذهبی مردم بود. به همین دلیل، پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، اصلی ترین و اولین تلاش نظام جدید، بنا و استقرار دولتی بود که از یک سو اصول و معیارهای دموکراتیک در آن رعایت شود و خطر همیشگی استبداد از ایران رخت بربندد و از سوی دیگر خواسته قلبی و واقعی ملت ایران که همان پیاده شدن و اجرای احکام اسلامی است تحقق یابد.

مهمترین و بزرگترین دستاورد سیاسی انقلاب اسلامی ایران تحقق نظام جمهوری اسلامی است که در آن اصل «حاکمیت مردمی» با اصل «اسلامیت» همزیستی و همخوانی دارد. نظام سیاسی جدیدی که برای نخستین بار در جهان پایه گذاری شد که در عین رعایت اصول دموکراسی و تضمین انتخابات مردمی و تأیید تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان و بها دادن به رای و نظر مردم، از اصول و معیارهای دینی هم عدول نکند و بدین ترتیب «جمهوریت» را با «اسلامیت» در هم آمیزد بی آنکه یکی سبب نقض یا رد یا خدشه دیگری گردد. این نظام سیاسی جدید را می توان «مردم سالاری دینی» نامید زیرا که اسلام بر نظر و رای مردم مهر تأیید زده است و کارگزاران نظام نیز می بایست که مطابق خواسته اسلام به رای و نظر مردم بها دهند و براساس آن عمل و حکومت کنند.در تحلیل مردم سالاری دینی کافیست به این بخش از سخنان امام (ره) توجه کنیم که فرمودند «ما تابع آرای ملت هستیم، ملت هر طوری رای داد ما هم ار آن تبعیت میکنیم ما حق نداریم و خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده ، پیغمبراسلام هم به ما حق نداده است که به ملت مان یک چیزی را تحمیل کنیم»

در قانون اساسی جمهوری اسلامی درعین توجه لازم به منشاء حاکمیت الهی نظام به نقش مردم در تعیین رهبران و نمایندگان و دولت مردان این نظام توجه فوق العاده ای شده است بطوری که همه مسئولین نظام از رهبرتا شوراهای اسلامی با آراء مستقیم و غیرمستقیم مردم انخاب می شوند

کارکردگرایی

اندیشه کارکردگرایان مبتنی بر مدل تمثیل ارگانیسم است.تمثیل جامعه به ارگانیسم، بیانگر این مطلب است که رابطة عناصر تشکیل دهندة ساختار اجتماعی با همدیگر و با کل جامعه از نوع رابطه کارکردی است که در تحلیل این اجزاء، کارکرد آنها در تأمین نیازهای نظام در کانون توجه قرار می‌گیرد

جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا یک سرمایه عظیم بنام مردم داشت .تاریخ ما بیانگر آن است که مردم ایران حدود نیم قرن است که پس از برخاستن زمزمه های تشکیل حکومت اسلامی توسط امام (ره) از نظام و آرمان های آن دفاع کرده اند حضور همیشگی و مداوم مردم در تمامی امور در صحنه به نظام مشروعیت و مقبولیت می بخشد. برای پی بردن به کارکرد مردم در انقلاب اسلامی کافیست فقط عدم حضور مردم را تصور کنیم آنگاه  به عظمت وجود مردم در تمامی عرصه ها پی خواهیم برد

در طول 36 سال که از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می گذرد مردم با حضور خود در راهپیمایی ها و انتخابات مختلف نقش خود را در تعیین سرنوشت اجتماعی خود و تحقق مشارکت مستمر در تداوم انقلاب و نظام نشان داده اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۷
مسعود وثوقی

بسمه تعالی

 نسبت مردم با انقلاب اسلامی از سه دیدگاه تاریخی , ساختارگرایانه وکارکردگرایانه

با ورود به سال 1394 شمسی، وارد سی هفتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران می شویم. در این مقطع انقلاب اسلامی ایران به حدی از رشد و بلوغ رسیده است که نگاه های زیادی همراه با داوری و قضاوت نسبت به کارکردها و توفیق های این نظام وجود دارد. تاکید نظام اسلامی ایران به نقش اساسی ملت در تشکیل این نظام و پشتیبانی از آن فرصتی را ایجاد می کند که به بررسی نسبت مردم با انقلاب اسلامی از زوایای مختلفی همچون منظر تاریخی , ساختارگرایی و کارکرد گرایی بپردازیم.

1-    تحولات تاریخی :

سرزمین ایران در طول تاریخ تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است نکته اساسی اینجاست که همه این تغییرات با اراده حاکمان و صاحبان قدرت صورت گرفته است ، اما تحولات انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ با سایر تحولات متفاوت است. مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودند: «در تاریخ کشور ما، هرچه که نگاه می کنیم و هرچه عقب می رویم، هیچ نمونة دیگری برای انقلاب اسلامی پیدا نمی کنیم. انقلاب اسلامی بزرگ ترین تحول و تغییر قدرت در طول تاریخ ما بود و اساس سلطنت و حکومت فردی را به حکومت مردمی تبدیل کرد.»

حضور آحاد ملت در پشتیبانی از نظام اسلامی را می توان از همان حوادث آغازین انقلاب کاملا لمس کرد . حمایت روز افزون مردم با وجود تهدیدات , ترورها و خیا نت ها مثال زدنی است .از طرف دیگر دفاع مقدس و حضور و پشتیبانی مردم از آرمانهای انقلاب خود کتابی مفصل در این عرصه است . پس از جنگ تحمیلی نیز مردم ایران با شایستگی در مقابل کینه توزی های استکبار ایستادگی کردند و با به ثمر رساندن طرح های عمرانی در عرصه سازندگی علی رغم تحمیل ناجوان مردانه تحریمهای بین المللی توسط دشمنان ملت و نظام پشتوانه اساسی این انقلاب بودند . از منظر تحولات تاریخی و سیاسی نیز ملت ایران با دیدی باز و بصیر در این عرصه نقش آفرینی کردند .حضور ملت در راهپیمایی ها , انتخابات , و به خصوص خاموش کردن فتنه88 و ایجاد حماسه 9 دی خود گویای این امر است .

 

2-   ساختارگرایی:

نظام اسلامی ایران نتیجه خواست آحاد مردم است . ملتی که از ابتدا بدون توجه به طبقه بندی های اجتماعی در کنار یکدیگر نظامی را تشکیل دادند که در آن بتوانند خودشان بر امور خودشان مسلط باشند . امام (ره) نیز همواره بر نقش اساسی مردم تاکید و معتقد به وجود مردم سالاری دینی بودند یعنی نظامی که علاوه بر کسب مشروعیت الهی به دنبال ایجاد رفاه و رضایت عمومی مردم نیز باشد .این اهداف موجب گردید قوانین به گونه ای تدوین گردند که نقش انتخاب گرایانه و نظارتی مردم در مدیریت نظام بصورت برجسته و مشهود باشد. حق مشارکت سیاسی و انتخاب مسوولان و تصمیم گیری و نظارت بر عملکرد زمام داران از حقوق اساسی نظام اسلامی است . در چنین نظامی مردم صاحب حق بوده و در اداره امور مربوط به خویش، مشارکت داشته و صاحبان اصلی نظام می باشند و هدف از حکومت نیز تأمین نیازهای مردم می باشد. بنابراین، مردم در مراحل مختلف از جمله انتخاب مسؤولان، تصمیم گیری و نظارت بر عملکرد آنان و نیز پاسخ گویی مسؤولان، دارای ابزارها مناسبی هستند. حاکمیت مردم در نظام جمهوری در اصول متعددی از قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد. براساس اصول مربوط به حاکمیت مردم در قانون اساسی، هیچ مسئولی در این نظام وجود ندارد مگر اینکه بطور مستقیم یا غیر مستقیم توسط مرم انتخاب شده باشند. در این نظام،رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه با رای مستقیم مردم انتخاب شده  ودر انتخاب وزراء و مدیران اجرایی به طور غیر مستقیم دخالت دارند. در ایجاد قوانین  شهروندان با گزینش نمایندگان خویش، اساس قوه موقننه را پی ریزی می کنند. مقام رهبری نیز که بالاترین منصب را در این نظام داراست، از طریق نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری و به طور غیر مستقیم انتخاب می گردد . بدیهی است که اگر مردم در انتخاب مسؤولان دارای نقش بوده اما پس از آن و در بخش نظارت بر عملکرد آنان سهمی نداشته باشند، حاکمیت و مشارکت سیاسی مردم بیهوده است . لذا  قانون اساسی تمهیداتی را فراهم کرده تا مردم بتوانند در نظارت بر عملکرد مسؤولان در تمامی سطوح دارای حق باشند. لذا عملکرد کارگزاران نظام زیر نظر مردم قرارگرفته و موجب پاسخ گو شدن مسؤولین شده و این امکان را فراهم می کند که مردم بتوانند مسئول خاطی را عزل نمایند که این امر در تاریخ این نظام تجربه شده است.

3-  کارکرد گرایی :

انقلاب اسلامی ایران بر مبنای خواست آحاد مردم شکل گرفت و ساختارهای این نظام به گونه ای ایجاد شد که می توان حضور مردم در همه امور را به نوعی مشروعیت و مقبولیت نظام قلمداد کرد . پشتوانه مردمی از نظام جمهوری اسلامی ایران می تواند مشروعیت نظام را در عرصه بین المللی اثبات نموده و بر همین مبنا دیگر کشورها انتخاب مسئولین را انتخاب مردم قلمداد نمایند . از طرف دیگر در داخل نظام نیز عدم حضور مردم به منزله عدم تحقق اهداف نظام تلقی شده و از آنجائیکه ساختارهای قدرت به شکلی است که اداره بسیاری امور در اختیار خود مردم است لذا عدم حضور مردم می تواند منجر به توقف حرکت کشور و متلاشی شدن سیستم حکومتی گردد . با این اوصاف قطعا ایجاد انگیزه در میان آحاد مردم به جهت حضور حداکثری در مناسبات می تواند در استمرار نظام بسیار موثر باشد چرا که مردم به منزله چرخ دنده های سیستم توزیع قدرت هستند.                                                                      

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۳۰
مسعود وثوقی

تحلیل نسبت مردم با انقلاب اسلامی ایران از سه دیدگاه

    سیدمحمدهادی قاسم تبار

1.تحولات تاریخی

نسل اول نظریه پردازان انقلاب ها، بیشتر در پی توصیف و دسته‌بندی رویدادهای تاریخی انقلاب ها هستند که بیانگر سیر حیات طبیعی یک انقلاب است. مطالعه‌ی تاریخی انقلاب بدین معناست که یک انقلاب بیانگر چه واقعیت یا واقعیاتی در مورد جامعه‌ای است که در آن انقلاب به وقوع پیوسته است.

در بهمن ماه سال 1357 تحولی عظیم و شگرف و به کلام رهبر کبیر انقلاب امام امت، معجزه ای الهی در ایران رخ داد که همه متفکرین و تحلیلگران سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشته است؛ زیرا هیچ یک از آنان، حتی سازمانهایی که به انبوه اطلاعات بسیار حساس و سری و مجهزترین امکانات تکنولوژیکی دسترسی داشته و از کمک تئوریسینها و تحلیلگران گوناگون بهره می برند نتوانستند وقوع انقلاب اسلامی ایران را در این زمان و موقعیت و منطقه جهان و به این شکل و ماهیت، پیش بینی کنند.

سقوط ناگهانی رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران، برای ناظران خارجی، اعم از دوستان شاه، روزنامه نگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی، پدیده ای کاملا خلاف قاعده و طبیعت به شمار می آمد. این انقلاب با هیچ یک از ضابطه های عادی همخوانی نداشت و برای تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی منطقه به یک معما تبدیل شده بود زیرا در ذات خود هیچ شباهتی با انقلاب های دیگر که در قرن حاضر به وقوع پیوسته بودند، نداشت به تعبیری، آنچه در ایران روی داد یک امر «بی تعریف» بود.

در فرآیند انقلاب اسلامی، این روحانیت به رهبری امام بود که توانست روشن‌فکران و سایر نیروها را پشت سر خود بسیج کند. انقلاب اسلامی حتی در شروع خود صد درصد مردمی بود، نه یک گروه چریکی مسلح، نه یک حزب فعال سیاسی نظامی، نه گروهی از افسران انقلابی و آزادیخواه و نه هیچیک از دیگران انواع رائج و معمولی - که تحولات انقلابی کشورها را پدید می‌آورند - در انقلاب ما وجود و حضور و فعالیت نداشتند، فقط مردم بودند و مردم، آن هم کاملاً بی‌سلاح که در تهران و همه جای دیگر چنان فضا را و خیابانها را و محیط زندگی شهری را از وجود و حضور و شعارهای انقلابی خود پر کردند که دیگر جایی برای هیأت حاکم و حکومتش باقی نماند؛ روشن‌فکران آن زمان بیشتر در قالب نظریات مارکسیستی و لیبرالیستی به نقد حکومت می‌پرداختند که قابلیت بسیج مردمی نداشت. بتدریج همه تفکرات و نیز دستگاههای وابسته به دولت، اداریها، نظامیها و حتی مسؤولینِ وقت هم به مردم پیوستند. بدین‌ترتیب، نشانه‌های سقوط رژیمِ پادشاهی آشکار شد و نهایتاً رژیم از هم پاشید.

 

2.نظریه‌ی ساختارگرایانه‌ی انقلاب

نسل بعدی نظریات انقلاب بیشتر ساخت‌گرا هستند و نقطه‌ی اتکای خود را بر فشارهای بین‌المللی، جامعه‌ی دهقانی، نیروهای نظامی و رفتار نخبگان قرار داده‌اند. این نظریه در پی تبیین برون‌دادهای گوناگون انقلاب‌ها است. در نظریه‌ی ساختارگرایانه نیز به مؤلفه‌هایی چون رهبری، ایدئولوژی، احزاب و سازمان‌های سیاسی و فرهنگی، روشن‌فکران و کارگزاران تاریخی کمتر توجه شده است و بیشتر مؤلفه‌های ساختاری چون ساخت اجتماعی و سیاسی، ساخت نظام بین‌الملل و ساخت دولت، مد نظر قرار گرفته‌اند.

از دیدگاه صاحب نظران این نظریه، انقلاب اسلامی ایران را باید در زمره‌ی انقلاب‌های اجتماعی دانست. بدین ترتیب، انقلاب‌های اجتماعی که با شورش‌های طبقات پایین شروع می‌شوند بسیار سریع بوده و باعث دگرگونی‌های ریشه‌ای در ساختار طبقاتی و اجتماعی می‌شوند. این انقلاب‌ها به دلیل دارا بودن دو ویژگی مهم، یعنی انطباق تغییر ساختار اجتماعی با شورش‌های طبقاتی و هم‌زمانی تغییرات سیاسی و اجتماعی، با سایر تغییرات و تحولات متمایز هستند.

بررسی مؤلفه‌های انقلاب اسلامی نشان می دهد که وجه ممیزه‌ی مهم انقلاب ایران، اهمیت نقش عنصر ایدئولوژی و رهبری در بسیج مردم و شکل‌گیری انقلاب اسلامی است. تشیع قرن‌ها در تاریخ ایران ریشه دوانده بود. پس تفسیری نو و انقلابی از آموزه‌های آن برای مردم پذیرفتنی بود. نقش رهبری و شبکه‌ی روحانیت، مساجد و انجمن‌های اسلامی در ارائه و پذیرش چنین تصویر و مکتبی از تشیع و تبیین استراتژی مبارزه با نظام شاهنشاهی موثر است.

انقلاب اسلامی ایران صرفنظر از تفاوتهای ظاهری در هدفها و آرمانها، از نظر تشکیلات و ارکان نیز تفاوتهای اساسی با نظامهای سیاسی معاصر دارد. پیوند رهبری با مردم به طور طبیعی، پیوندی اعتقادی بنیادی و عمیق است و به همین سبب بود که از نظر امام حکومت اسلامی پایه اش بر عشق و اعتماد متقابل مردم و رهبری صالح و عادل است.

3. 2.نظریه‌ی کارکردگرایانه‌ی انقلاب

بررسی انقلاب اسلامی در قالب تئوری کارکردگرای نیز صورت می پذیرد. در نظریه کارکردگرایی جامعه به عنوان شبکه سازمان یافته ای از گروههای در حال همکاری و تعاون تلقی می شود که به شیوه ای منظم و منطبق بر مجموعه ای از قوانین و ارزشها که بیشتر اعضاء در آن شریکند، نگریسته می شود.

در طول تاریخ ما، هیچ حادثه‌ای مثل حادثه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن نبوده است که مردم در آن، نقش مستقیم داشته باشند. در انقلاب اسلامی مردم آمدند؛ همه‌ی مردم، همه‌ی قشرهای مردم، از شهری و روستائی، از زن و مرد، از پیر و جوان، از تحصیلکرده و بیسواد، همه و همه در کنار هم حضور پیدا کردند. نقش مردم با پیروزی انقلاب تمام نشد؛ از آن تاریخ تا امروز، در طول این سی و دو سال، مرتباً خبرگان رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شوراها، به وسیله‌ی مردم انتخاب شدند. مردم خودشان هستند که تصمیم میگیرند، شرکت میکنند، انتخاب میکنند؛ کار دست مردم است. حضور مردم، یک چنین حضور برجسته‌ای است.

 

نتیجه‌گیری

تا زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران، نقش عناصر فکری و فرهنگی، به ویژه فرهنگ مذهبی در ایجاد تحوّلات انقلابی و تغییرات اجتماعی اساسی، چندان مورد توجه نظریه پردازان انقلاب قرار نگرفته بود. در پرتو واقعیات انقلاب اسلامی ایران، تحوّلات قابل ملاحظه ای در عرصه نظریه پردازی انقلاب به وجود آمدند.

اهمیت و عظمت انقلاب اسلامی ایران، به این لحاظ است که ملتی بدون سلاح به عمر طولانی رژیم شاهنشاهی خاتمه داده و حکمران شاهنشاهی را که بر قدرتمندترین ارتشهای منطقه فرماندهی می کرد و میلیونها دلار درآمد نفت، صرف هزینه او می شد و تقریباً همه دولتهای مقتدر جهان،  تا پایان کار از او حمایت می کردند، از اریکه قدرت به زیر آورد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۴
مسعود وثوقی

 نسبت مردم با انقلاب اسلامی چیست؟ این پرسش ساده، که در جواب آن مقاله ها و کتاب های متعدد نگارش شده است را نمی توان در این مجال اندک پاسخ داد اما به اندازه ایجاد دغدغه ای برای پرسش و جست و جوی بیشتر می توان به مرور ابعاد مختلف این ارتباط پرداخت. در پیچیدگی این ارتباط همین بس که امام راحل، مفهوم «جمهوریت» را در کنار «اسلام» قرار داد تا یکی از بزرگ ترین اعجازهای او و انقلاب اسلامی در رابطه میان حضور «مردم» و شریعت اسلام شکل بگیرد. 

واقعیت این است که حضور مردم در حرکت های انقلابی، کلید اصلی تاثیرگذاری است. آن جایی که نبودن همین مردم در جایی که می باید می بودند شرایط را برای امیرالمومنین (ع)، آنقدر سخت کرده بود که به تعبیر آن حضرت «خار در چشم» و «استخوان در گلو» بود؛ یا آن جایی که بیابان ها و تپه ماهورهای ساباط مدائن به مظلومیت حسن بن علی(ع) شهادت می دهند و یا کوچه پس کوچه های کوفه که گواهی می دهند، چطور مسلم بن عقیل که براساس نامه هزاران کوفی به اباعبدلله(ع) عازم این شهر شده بود، غریبانه به شهادت رسید و سرانجام در کربلا، نبودن مردم واقعی اسفبار را برای خاندان اهل بیت(ع) بنانهاد. در انقلاب اسلامی اما حرکت تدریجی مردم تحت رهبری امام خمینی (ره) بنایی جدید را در ایران شکل داد. حضور گسترده مردم در راهپیمایی های گسترده، هیئات عزاداری، اعتصاب ها، توزیع اعلامیه ها و بیانیه های امام و شورای انقلاب و در نهایت در روز ورود امام راحل و نیز تحولات 10 روزه 12 تا 22 بهمن 57، به خصوص شامگاه 21 بهمن، شاهد این مدعاست که همگام بودن مردم با نهضتی که امام خمینی(ره) آن را در 14 خرداد 1342 پایه گذاری کرده بود، یکی از پایه های اصلی این انقلاب است.

***

ساختارگرایان معتقدند که این ساخت اجتماعی است که علت اصلی تحولات و تغییرات اجتماعی، ازجمله انقلاب ها، است. براین اساس، برخی تحلیل گران نقش مدرنیزاسیون را در وقع انقلاب اسلامی موثر می دانند.البته ساختارگرایان در تحلیل های خود به اعمال فردی توجه نمی کنند و همه چیز را در ساخت اعمال آن ها می بینند اما با توجه به ایدئولوژی حاکم بر انقلاب اسلامی که، براساس تصریح چندین باره امام راحل و رهبر انقلاب اسلامی، در امتداد نهضت امام حسین(ع) است. دراین باره حتی اندیشمندان غیر ایرانی آشنا به مفاهیم شیعه، مانند تدا اسکاچ پل، درباره الگو برداری امام خمینی(رع) از نهضت حسینی به خصوص در بعد ذلت ناپذیری مقالاتی را منتشر کرده اند. براین اساس، در حوزه تحولات ساختاری در ایران پیش از انقلاب اسلامی، باید نقش و جایگاه مردم را به دقت و درستی تحلیل کرد. چه این که اساسا، الگوهای مدرنیته در جامعه ای در حال اجرا بود که با وجود سخت گیری ها و ممنوعیت های دوران پهلوی اول در بحث عزاداری های امام حسین(ع) و نیز موضوع حجاب، پایبندی خود را در عمل نشان داده و با وجود این که حتی در این مخالفت ها با دستورات رضاشاه، عده ای به شهادت می رسیدند اما، غاطبه مردم به پیروی از مرجعیت شیعه، هرگز تحت استانداردهای مدرنیته، زندگی شخصی و اجتماعی خود را تغییر ندادند. این موضوع البته صرفا مربوط به سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیست و در واقعه ای مانند جنگ تحمیلی که می رفت تا ساختارهای متعدد اجتماعی را در ایران برهم زند و حتی ساختار حکومت را نیز عوض کند، اما باز این مردم بودند که به دلیل وابستگی به انقلاب اسلامی، مقابل این تغییر، این بار در حوزه دفاع نظامی، ایستادند و عملا اهمیت عامل و کارگزار را بر هرگونه ساختار و نظام ساختاری نشان دادند.

***

براین اساس در حوزه جایگاه «کارکردی» مردم و انقلاب اسلامی می توان به حضور همیشگی در صحنه اشاره کرد. جایی که در حقیقت عناصر کارکردی در ارتباط با حاکمیت، مشروعیت یا عدم مشروعیت یک نظام سیاسی را شکل می دهد. براین اساس، حضور مردم در برهه هایی همچون رفراندوم جمهوری اسلامی، تصویب قانون اساسی، انتخابات های متعدد و حضور در جبهه جنگ سخت در سال های دفاع مقدس و نیز برهه های تاریخی همچون، واقعه 13 آبان 58 یا ماجرای کنار گذاشتن بنی صدر، نزاع ها و درگیری های خیابانی سال های 60  و 61 و نیز اتفاقات بسیار مهم در دهه دوم و سوم انقلاب همچون واقعه 18 تیر 78 یا فتنه 88 و 9 دی همان سال و ... مصادیقی از حضور به موقع مردم در نقش کارگزاران نظامی است که خود آن را پایه گذاری کرده و شکل داده اند. به بیان دقیق تر، این حضور به مشروعیت سیاسی نظام برآمده از انقلاب اسلامی منجر شده و می شود. با این حال سوال این است که آیا کارکرد مردم در رابطه با انقلاب اسلامی تنها در همین حوزه ها محدود می شود و مثلا در حوزه بسیار مهمی مانند مبارزه با مفاسد یا ساخت دهی یک اقتصاد درون زا نمی توان از مردم انتظار بیشتر داشت؟ این سوال البته خود زمینه های متعددی دارد اما در پاسخ کلی آن می توان گفت، تجربه 51 سال اخیر نهضت امام خمینی(ره)  در ارتباط با مردم و نقش مردم نشان داده آن جایی که مردم در صحنه بوده اند، اگر مشکلی رخ داده، با کمترین هزینه و البته با قدرتمندترین شکل ممکن حل و فصل شده است و بدون تردید در حوزه های چالش زایی چون اقتصاد درون زا و مبارزه با فساد که می تواند در آینده پاشنه آشیل ما باشد، بیشتر و موثرتر می توان از نقش مردم استفاده کرد. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۵
مسعود وثوقی

نسل های انقلاب

در این یاداشت به بررسی نسبت بین مردم و انقلاب از لحاظ، رویکردهای ساختارگرا، کارکرد گرا و  تحولات تاریخی پرداخته می شود. در این میان چون تحولات نسل ها مهم است در بعد تحولات تاریخی به آن توجه می شود. منظور از نسل، گروهی از افراد می باشند که در فاصله زمانی معینی به دنیا آمده اند. اصولاً این واژه در جامعه شناسی سیاسی که رفتار سیاسی را با نسل در ارتباط می داند، نقش دارد؛ اگر ما تحولات تاریخی انقلاب را مد نظر قرار دهیم و نسبت مردم با انقلاب را  بر اساس نسل ها بسنجیم می توان گفت که ما با چهار نسل مواجه هستیم. نسل اول که  باعث به وجود آوردن انقلاب اسلامی شدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند و با وجود توطئه های دشمن، انقلاب را از مسیر انحراف نجات دادند. نسل دوم نیز جنگ تحمیلی را اداره کردند و  حماسه های جاودانه ای را از خود به یادگار گذاشتند بنابراین دو نسل اول کسانی هستند که تجربه پیروزی انقلاب را داشتند و در حال حاضر اکثر مدیران جامعه که در پی اصلاح و سازندگی و طرح کلان عمرانی گام بر می دارند در این دو نسل قرار دارند. اما نسل سوم که  تجربه تاریخی انقلاب را ندارند و در اطلاع و آگاهی آن ها، از انقلاب محدود است می توان گفت، دوران گذار و آرامش برای ساخت ایران و پیشرفت در این نسل حائز اهمیت است همچنین این نسل نیز به مقابله با فتنه های دشمن پرداخته و  توانستند این نهال ارزشمند را حفظ کنند. اما نسل چهارم که سن پایینی قرار دارند و بیشتر کودکان و نوجوانان مربوط است که شاهد اقدامات و فعالیت هایی از سوی بعضی مناصب حکومت هستند که باعث می شود دچار بحران روحی و هویت و در حالت تشویش ذهنی از انقلاب قرار بگیرند. مثلا وقتی شاهد اختلاص های رحیمی و یا رئیس بانک مرکزی هستند در مقبولیت و مشروعیت انقلاب دچار ابهام می شوند. از لحاظ ساختار گرایی که بیشتر به حوزه ی نهاد ها و ساختارهای حکومت مربوط است ابتدا اشاره ای به نظریه آلتوسر می کنیم . آلتوسر معتقد است هر نظام اجتماعی برای بقا و ماندگاریش ناگزیر از بازتولید شرایط و روابط تولید است به این معنا که هر صورت بندی اجتماعی باید شرایط تولید خودش یا به عبارت دیگر نیروهای تولید و روابط تولید موجود را بازتولید کند. آلتوسر ضمن تفکیک بازتولید روابط تولید از بازتولید نیروهای تولید نهادها و سازوبرگ های دولت را نیز به دستگاه های ایدئولوژیک دولت و دستگاه های سرکوبگر دولت تقسیم می کند به زغم وی دستگاه های ایدئولوژیک دولت شامل نهاد های خانواده، نهادهای حقوقی، نهادهای سیاسی و وسایل ارتباط جمعی وظیفه تامین هدفی واحد یعنی بازتولید روابط و مناسبات تولید را به عهده دارند. حال نسبت بین مردم و انقلاب از لحاظ ساختارگرایی به خدمات و تلاش های دولت در جهت حفظ انقلاب و آرمان های جمهوری اسلامی ایران برمی گردد که با پیاده سازی برنامه هایی، از طریق نهادهابی مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی به تقویت و حفظ وضع موجود و مطلوب یعنی حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی می پردازند. در این میان دو حالت مختلف با رشد و پیشرفت تکنولوژی حاصل شده است که گفتمان های متفاوتی را در قالب های هژمونی به وجود آورده است. به عنوان مثال یک ایدئولوژی امپریالیسم است و دیگری نظام جمهوری اسلامی ایران که هر کدام در تلاش هستند مردم را سمت خویش فرابخوانند و راهبردها و برنامه های خاص خویش را اعمال کنند. حال ماهواره ها  و فضای مجازی باعث شده که این روند حفظ نظام با مشکلات و چالش هایی مواجه شود. بنابراین اقناع کردن مردم برای میل به هدف مورد نظر با استدلال، یکی از مهم ترین مباحثی است که با آن روبه رو شده ایم. اکنون نهاد های مختلفی در جامعه پذیری مردم نقش دارند از آموزش و پرورش گرفته تا نهاد های انقلاب فرهنگی و در محصولات سینمایی و جشنواره های دفاع مقدس و عمار که به تولید فیلم های نوستالژیک و جنگ و انقلاب می پردازند و گرایشات مردم در تمایل به تماشا نشان می دهند که مردم تشنه آگاهی هستند و   خواهان تولیدات سینمایی در این زمینه ها هستند. از لحاظ رویکرد کارکرد گرا   می توان به نظریه تالکوت پارسونز اشاره کرد که یک جامعه برای آنکه به سمت تعادل حرکت کند چهار کارکرد را قائل شده است که شامل تطبیق با محیط، دستیابی به هدف، یکپارچگی و سکون یا نگهداشت الگو است. از لحاظ تطبیق با محیط می توان گفت که مردم در راستای حفظ نظام و انقلاب و جمهوری اسلامی باید تلاش کنند حال چون بر اساس وضعیت فعلی جامعه ایران که در جریان تحریم ها قرار دارد مردم با تحمل آسیب های آن همراهی کرده ه اند و آن را نیز ثابت کرده اند اما کژکارکردی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد عدم خلاقیت و نوآوری مردم است که در این زمینه کوتاهی کرده اند. و ظیقه خود را در قبال انقلاب و نظام جمهوری به درستی انجام نداده اند. در بحث دستیابی به هدف اگر ما این فرض را قرار بدهیم و قبول داشته باشیم که بهار عرب ناشی از انقلاب ما و اهدافی که امام(ره) مشخص کرده بوده است و آن را  الگوی حکومت اسلامی به کشورهای دیگر بدانیم و مردم نیز با کارها و فعالیت های فرهنگی که در ایران و جهان داشته اند باعث گرویدن ملت های دیگر به اسلام و مسلمانان و انقلاب اسلامی شده اند. از لحاظ یکپارچگی، در زمان انقلاب بین مردم و دولت ارتباط نزدیکی وجود داشته و از لحاظ منزلت های اجتماعی و شانیت بین آن ها زیاد تفاوتی احساس نمی شد اما به مرور زمان منزلت کسانی که در راس هستند و تفاوت هایی که از لحاظ نزدیکی بین مردم و دولت زمان انقلاب تا الان به وجود آمده است. سبب شده که مردم یکپارچگی کم تری داشته باشند.. اما از یک طرف دیگر می توان گفت که یکی از کارکردهای اصلی مردم برای نظام، مشروعیت بخشی به آن بوده است . همچنان که امام خمینی(ره) بیان داشتند من به پشتوانه این ملت دولت تعیین می کنم. الان نیز مردم همچنان پیرو انقلاب و آرمان های آن هستندو و خواهند بود و الان شاهد هستیم که با گذشت سی و شش سال از انقلاب مردم در روز راهپیمایی 22 بهمن  و انتخابات مختلفی که برگزار می شود پرشورتر حاضر می شوند و این نشان از مقبولیت و مشروعیت نظام دارد. و مردم با حضور میلیونی خود در راهپیمایی این را ثابت کرده اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۱
مسعود وثوقی

    نهال و باغبان

       نسبت مردم با انقلاب اسلامی ایران


                    نوشته : مسعود وثوقی


تحولات تاریخی

از سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، چه آن زمان که مردم کشورمان در خفا و پنهانی مخالف نظام شاهنشاهی پهلوی بودند و چه بعد تر که به صورت علنی وارد مبارزه گشتند ، همیشه  آرزوی استقلال و آزادی کشورشان را در اذهان خود می پروراندند. آن ها برای رسیدن به این آرزو از مال و جان خود و خانواده شان گذشتند تا نهال انقلاب اسلامی ایران در بیست و دومین روز از ماه بهمن سال 1357 به بار نشست . اما آنها می دانستند که این نهال برای آنکه درختی تنومند گردد باید باز هم به تلاش های خود  ادامه بدهند .

مردم کشورمان دیگر از طریق روزنامه و تلویزیون نمی فهمیدند که شاه چه کسی را به بالاترین مقام اجرایی مملکت  بعد از خودش منصوب می کند . آنها دیگر خود می توانستند در تعیین سرنوشت کشورشان سهیم باشند . آنها از آن روز که به جمهوری اسلامی رای آری داده اند و آمار ها نشان از حضور حداکثر مردم را نشان داد فهمیدند که نقششان در حفظ و نگهداری نهال انقلاب اسلامی بسیار بیشتر از آنچه که فکر می کردند هست.

اتفاقات سال های ابتدایی انقلاب به قدری مهم قلمداد می گردد که هنوز بعد از گذشت سال ها وقتی تصاویری آرشیوی صداو  سیما را می بینیم با خود می گوییم که چه روز های سختی برای این نهال نوپا سپری شد و این مردم کشور مان بودند که در زمان ترور های ناجوانمردانه ، جنگ تحمیلی ، فتنه های منافقین و ... همیشه از این نهال حراست نمودند و نگذاشتند دشمان انقلاب اسلامی لحظه ای این نهال زیبا را خشک شده ببینند.

اما زمانی که مردم کشورمان متوجه آن خبر تاسف بار یعنی چشم فروبستن امام از دنیا شدند . نقش خود را از همیشه بیشتر نشان داده اند و از رفتارشان این برداشت می شد که گویی  پدر ایران از پیش آنها رفته است . از آن روز تا به حال مردم کشورمان همیشه پشت نظام و رهبری بوده اند و آن نهال را به درختی تنومند تبدیل نموده اند و در این راه فتنه ها ، تحریم ها ،تهدید ها و ... را پشت سرگذاشتند و تمام نقشه های دشمنان انقلاب را به نتیجه گذاشتند . تا نشان دهند نقش شان در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی بسیار حیاتی می باشد .

ساختارگرایی

همانطور که می دانید کشور ایران از نظر ساختار سیاسی به صورتی اداره می شود که بالاترین مقام اجرایی کشور را مردم انتخاب   می نمایند و حضور مردم هر چهار سال یک بار در انتخابات ریاست جمهوری شور و شوقی در جامعه ایجاد می کند که گویی همان سال های ابتدایی انقلاب اسلامی است . اما این تمام ماجرا نیست مردم کشورمان حتی در انتخابات شهری و محلی نیز خود را به آب و آتش می زنند تا نماینده دلخواه شان انتخاب گردد . این نشان می دهد که مردم ایران نقش به سزایی در پویایی و نشاط انقلاب اسلامی دارا  می باشند و همچنین  برای حل مشکلات شهر و کشور خود به ساختار نظام جمهوری اسلامی اعتماد دارند .

اما کشور ما در منطقه ای از جهان قرار دارد که کشور های همسایه آن یا به صورت دیکتاتوری اداره می گردند یا توسط تروریست ها همیشه در التهاب هستند که در هر دوصورت این بیگانگان هستند که به خود اجازه دخالت در اداره کشور های همسایه را می دهند . با این اوصاف مردم کشورمان می دانند اگر همه از این انقلاب حفاظت نکنند چه بسا استقلال و امنیت کشورمان خدشه دار خواهد شد .

در سطح کلان تر ، در جهان امروزی ما شاهد آن هستیم که بسیاری از کشور ها به صورت جمهوری اداره می شوند و این نشان آن  است که مردمان جهان هم به نسبت گذشته در تعیین سرنوشت کشورشان بیشتر سهم  دارند . مردم کشور مان این واقعیت را می دانند که دیگر جهان جایگاه حکومت های دیکتاتوری نیست و راه پیشرفت هر کشور حکومت مردم بر مردم می باشد. و برای همین است که به انقلاب اسلامی هنوز هم امید وار هستند.

کارکردگرایی

مردم ایران همانطور که گفته شد مردمانی با هوش ، آزادی خواه ، استقلال طلب و دوستدار انقلاب هستند و همچنین انقلاب اسلامی برای حفظ و حراست خود به مردم نیازمند می باشد . پس اگر مردم همیشه در صحنه ایران در هیچ صحنه ای حضور نیابند و تصور نمایید مشارکت صفر درصدی در انتخابات ، خالی بودن خیابان ها در راهپیمایی ها و... را از نظام جمهوری اسلامی چه خواهد ماند. رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس و... را چه کسی انتخاب خواهد کرد ، ساختار سیاسی کشور به چه شکل به حیات خود ادامه می دهد و ...

پس کارکرد مردم ایران چه در گذشته ، چه در حال و چه در آینده خارج از تصور است زیرا که در حکومت مردم بر مردم اگر مردم نباشند فقط کلمه حکومت باقی خواهد ماند .

نتیجه گیری

دیدیم که مردم کشورمان چه از لحاظ تاریخی ، چه از لحاظ ساختاری و کاردگرایی در حفظ و حیات انقلاب اسلامی نقش به سازی دارا می باشند. همانطور که گفته شد می توان در یک جمله  انقلاب را به یک نهال تشبیه نمود که حالا درختی شاداب گشته و مردم را به یک باغبان دلسوز و زحمت کش تشبیه نمود که اگر نباشند سبب می شوند که این درخت خشکیده و یا حتی شکسته و نابود گردد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۵۲
مسعود وثوقی

سلام 

فایل کارگاه پروپوزال استاد صلواتیان را می توانید از لینک زیر دانلود نمایید.

دانلود 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۳
مسعود وثوقی